آیات بسیاری درباره کرامت در قرآن آمده است. در اینجا به چند نمونه از این بسیار اشاره می شود:
وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ (1)
و هر کس را خدا خوار کند، کسى او را گرامى نخواهد داشت! خداوند هر کار را بخواهد(و صلاح بداند) انجام مىدهد!
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (2)
گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً (3)
ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم؛ و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم؛ و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم؛ و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کردهایم، برترى بخشیدیم.
کلمه کرامت با وجود استعمال زیادش اما در میان اذهان معنای مبهمی دارد که لازم است به معنای ریشه ای آن پرداخت.
الْکَرَمُ: بخشش و نعمت دادن، هر گاه خداى تعالى با این واژه وصف شود اسمى است براى احسان و نعمت بخشیدن ظاهر و روشن او مثل آیه:
(فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌ کَرِیمٌ- 40/ نمل).
و هر گاه انسان با واژه- کرم- وصف شود در آن صورت اسمى است براى اخلاق و افعال پسندیدهاى که از انسان ظاهر میشود و واژه- کریم- تا وقتى که آن اخلاق و رفتار ظاهر نشود گفته نمیشود. بعضى از علماء گفتهاند:«الْکَرَمُ کالحریة الّا انّ الحرّیّة قد تقال فی المحاسن الصغیرة و الکبیرة».
[یعنى صفت کرم و بخشندگى مثل صفت جوانمردى است جز اینکه جوانمردى و حریث در خوبیهاى کوچک و بزرگ هر دو بکار میرود].
ولى- کرم- گفته نمیشود مگر در نیکىها و محاسن بزرگ مثل کسی که مالى را در راه تجهیز سپاهیانى که در راه خدا مىجنگند مىبخشد و انفاق میکند (1) یعنى آسمانهاى هفتگانه در جنب کرسى چیزى نیست مگر مانند حلقهاى که در زمین پهناور و دشتى افتاده باشد که این تشبیه عظمت و احاطه کرسى را بر- آفرینش می ساند.
و همچنین در تحمل کفالت از ریخته نشدن خون مردم. در آیه: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ) جز این نیست که با ظاهر شدن افعال پسندیده از انسان شریفترین و گرامىترین آنها آن کارهائى است که خوشنودى و رضاى خداى تعالى و وجهه خدایى هدف آن کار باشد پس کسى که با کردارهاى نیکش و عملش چنین قصدى داشت او متقى است.(4)
- امام رضا علیه السّلام فرمود: کسى که پرهیز از گناه ندارد دین ندارد و کسى که تقیه نداشته باشد ایمان ندارد، و گرامى ترین شما نزد خدا کسى است که بیشتر تقیه کند. پرسیدند: اى پسر رسول خدا تا چه زمان؟ فرمود: تا روزى که زمان آن مشخص شده و آن روز، روز خروج قیامکننده ماست، هر کس قبل از خروج قائم ما تقیه را ترک کند از ما نیست. پرسیدند: اى پسر رسول خدا! قائم شما اهل بیت کیست؟ فرمود: چهارمین از اولاد من که فرزند سیده کنیزان است، خداوند به وسیله او زمین را از هر ستمى پاک مىسازد.(5)
- امام رضا علیه السّلام از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل فرماید که فرمود: از گرامیداشت سرباز نمىزند مگر الاغ، سؤال شد: معناى آن چیست؟ فرمود: به این معنا که بوى خوشى را بر شخص عرضه نمایند و او از استشمام آن خوددارى نماید، و در مجلس برایش جا باز کنند و او ننشیند، هر که از این دو خوددارى کند آنچنان باشد که حضرت فرمودهاند. (6)
حضرت رضا علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمودند: اى على از کرامت مؤمن در نزد خداوند آن است که براى او وقتى معین قرار نداده است، و هر گاه گرفتار مصیبت و یا شرى شد او را بطرف خود مىبرد.(7)
بزنطى از ابو الحسن علىّ بن موسى الرضا (علیه السلام) نقل کرده است که حضرت علىّ(علیه السلام) فرمود: از پذیرفتن احترام خوددارى نمىکند مگر الاغ، از امام رضا (علیه السلام) پرسیدم: منظور چیست؟ فرمود: آن کرامت [احترام] شامل بوى خوش و جا دادن در مجلس مىشود که هر کس این دو را نپذیرد چنان است که گفته شد. (8)
بزرگترین کرامت خداوند به یکی از بزرگترین بندگان صالحش یعنی امام رضا علیه السلام به دنیا آمدن فرزند ش امام جواد بوده است.
روایتست از صفوان بن یحیى که گفت با امام رضا(علیه السلام) بودیم و از ایشان سؤال میکردیم از تو پیش از آنکه حق تعالى کرامت کند به تو ابو جعفر را بودى تو که میفرمودى که: اکرام خواهد فرمود: به من حق جل و علا پسرى پس بدرستى که بتو کرامت کرده و چشمهاى ما به وى روشن شده، پس ننماید ما را حق تعالى که ترا چیزى شود و روز تو بسر آید پس اگر حادثه روى نماید بعد از تو که خواهد بود؟ اشارت فرمود بدست مبارک خود بابى جعفر (ع) و او پیش وى ایستاده بود، گفتم مر او را که: فداى تو گردم و این پسر سه ساله است، فرمود که: این ضرر نمیکند و حال آنکه عیسى پیغمبر (ع) قیام نمود به امر نبوت و کمتر از سه سال داشت. (9)
پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) و آمدن مأمون به بغداد، خاندان عباسى هنوز هم او را به جهت اعطاى مقام ولایت عهدى به امام رضا سرزنش مىکردند، مأمون در توجیه عمل خود فضایل امام رضا (علیه السلام) را براى آنان بازگو کرده و مىگفت: این خاندان علم و حکمت را از پدران خویش به میراث بردهاند و در کرامت و اخلاق والا بىمانند هستند.(10)
پی نوشت ها:
1.سوره حج، آیه18، ترجمه آیت الله مکارم
2.سوره حجرات، 13
.سوره اسرا، 703
4.ترجمه مفردات، ج4، ص: 12و13
.5مشکاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى، متن، ص: 73 ناشر: دار الثقلین قم سال چاپ: 1379 ش نوبت چاپ: اول
6.مشکاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى، متن، ص: 363
7.ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج1، ص: 171،عزیز الله عطاردى،انتشارات عطارد تهران، 1378 ش چاپ: اول
8.آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، ص: 84 محمد على فارابى یعسوب عباسى على کمر
ناشر: آستان قدس نوبت چاپ: پنجم 1380 ش
9.کشف الغمة-ترجمه و شرح زوارهاى، ج3، ص: 200 على بن حسین زوارهاى،انتشارات اسلامیه تهران 1382 ش نوبت چاپ: سوم
10.قصص الأنبیاء(قصص قرآن)، ص: 823 ،فاطمه مشایخ، انتشارات فرحان تهران،چاپ اول: 1381 ش
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: